چه می توان کرد؟
مطلب زیر به قلم استاد گرانقدر جناب آقای علیرضا خانی سردبیر محترم روزنامه وزین اطلاعات می باشد که در تاریخ 12 دیماه 94 در ستون یادداشت سردبیر آن روزنامه به چاپ رسیده:
تصمیمات فوری دولت برای کاهش آلودگی هوا، با توجه به مفاد آن، مطمئناً نتیجه نخواهد داد. این شهر بیش از 20 روز است در بحران بهسر میبرد. هوای قابل تنفس اولین و سادهترین نیاز آدم است اما میلیونها انسان دارند این حق را از دست میدهند و علیالظاهر از دست دولت هم کاری بر نمیآید.
نیازی به تخصص خیلی زیادی ندارد دانستن این نکته که آلودگی چنین عظیمی با کارهایی مثل توقف فروش آرم طرح ترافیک یا حتی زوج و فرد کردن تردد خودروها قابل جبران و درمان نیست. یا حتی این سخن رئیس جمهور که باید از ساختن ساختمانهای بلند مرتبه در کریدورهای هوای شهر جلوگیری شود، دست کم ده ـ پانزده سال دیر زده میشود؛ زمانی که آدمهایی خاص به یُمن قوانین کاملاً منعطف (!) همه کریدورهای ورود و خروج هوا را پر از برج کردهاند و تازه اکنون اعلام شده که دویست و پنجاه هزار آپارتمان در این شهر خالیست که وقتی پر شود به همین نسبت سیستم گرمایشی کار خواهد کرد و به همین میزان خودرو جدید فعال خواهد شد...
اصل سخن را خانم ابتکار گفت که این شهر، ظرفیت این جمعیت را ندارد. البته که دیگران هم قبلاً گفته بودند و از زمانی که تهران 3 میلیونی شده بود، آنها که اهل علم و اهل دلسوزی بودند گفتند که باید کاری کرد. این تمرکزگرایی خطرناک است. اکنون که جمعیت این شهر با حومهاش به عدد 13 میلیون نفر رسیده است، دیگری کار چندانی نمیشود کرد. برنامهای هم وجود ندارد. مگر میشود به مردم حکم کرد که خانهتان را ترک کنید و بروید جای دیگری سکنی بگزینید؟ ما سالیان درازی است که برنامه نداریم. حتی از سالیانی قبلتر از آنکه سازمان برنامه رسماً منحل شود (که دولت سابق خیلی صادقانه به این نتیجه رسیده بود که اساساً برنامه چیز مزاحمی است) وقتی هم سازمان برنامه داشتیم، برنامه میریخت که تبدیل به قانون هم میشد اما قوانین هیچگاه لازمالاجرا نبودند. لااقل برای همه! دلیلش زیاد است؛ هزاران ساختمان بلندمرتبهای که لب به لب خیابانهای تنگ یا حتی کوچهها ساخته شدهاند. عبور کیلومترها از محدودهای که برای توسعه شهر تعیین شده بود...
اما آنچه خانم ابتکار گفت از مناظر مختلفی قابل مطالعه است. آلودگی یک بخش داستان است. هیچ برنامهریز و استراتژیستی، اجازه نمیدهد که بیست درصد جمعیت یک کشور در یک نقطه متمرکز شود. فرض کنید بیماری واگیر خطرناکی شیوع یابد یا زلزله بزرگی رخ دهد؟ عملیات تروریستی انجام شود یا جنگی دربگیرد... تکلیف چیست؟
سالیانی است که جمعیت تهران از مرز هشدار عبور کرده و این پرجمعیتترین شهر کشور و یکی از پرجمعیتترین شهرهای جهان را به سمت منطقه غیرقابل زیست برده است. عوارض آلودگیهای مخوف، یک روزه معلوم نمیشود اما طی مدتی، موج عوارض آن هویدا خواهد شد.
بیست سال پیش در این شهر یک میلیون خودرو تردد میکرد و اکنون این میزان بیش از 3 برابر شده است. اقلیم و جغرافیای خاص این شهر که هوایی راکد دارد و اندک باد غربی هم، به یمن انبوهسازیهای مخوف غرب تهران ـ که ظاهراً ممنوع هم بوده است! ـ دیگر رمق وزیدن ندارد و اکنون، آلودگی از مشکل چند روزه زمستانی عبور کرده و تقریباً دائمی شده است و چه بخواهیم و چه نخواهیم باید نام بحران بر آن بگذاریم. بحرانی که با تشدید روند افزایش مهاجرت به تهران و افزایش جمعیت این آلودهترین شهر دنیا، روز به روز جدیتر میشود.
اکنون حتی اگر هر روز قانون زوج و فرد در تهران اجرا شود، تعداد خودروهایی که عبور و مرور میکنند باز هم دو برابر بیست سال پیش است و این در شرایطی است که بیست سال پیش هم هوای تهران آلوده بود با جمعیتی در حدود نصف جمعیت کنونی.
یگانه راه نجات از وضع فعلی، دعوت از کارشناسان همه دنیاست برای چارهیابی عملی به علاوه صرف بودجهای کلان و حمایت عالیترین سطوح مدیریت کشور. این، البته کار پرهزینه و دشواری است اما آیا جان میلیونها انسان به چنین کاری نمیارزد؟ سرنوشت کودکان معصومی که به جای هوای پاک، هر روز گاز شیمیایی تنفس میکنند چه خواهد شد؟
پی نوشت آبسرد آنلاین:
مدتی است سئوالاتی بی جواب ذهن این حقیر را به خود مشغول داشته که امیدوارم با کمک دوستان بتوانم پاسخی برای این سئوالات پیدا کنم:
آیا دولت و مسئولان وزارت راه و مسکن و شهرسازی توان جلوگیری از این همه بلند مرتبه سازی در کریدورهای باد شهر تهران را نداشتند؟
آیا مسئولان سابق و حال حاضر در شورایعالی معماری و شهرسازی نمی توانستند شهرداری تهران را ملزم به رعایت ضوابط شهرسازی نمایند؟
آیا دولت نمی تواند مانع تردد دهها هزار خودروی تک سرنشین و صدها هزار موتورسیکلت غیر استاندارد دودزا در سطح شهر تهران شود؟
آیا دولت نمی توانست بجای تزریق هزاران میلیارد ریال به جیب شرکتهای خودروساز داخلی و راه انداختن طرح فروش اقساطی خودرو این مبالغ را به سیستم حمل و نقل عمومی کشور و نوسازی ناوگان تاکسیرانی و اتوبوس رانی و توسعه حمل و نقل ریلی و مترو اختصاص دهد؟
آیا دولت نمی تواند با تشویق سرمایه گذاری در شهرهای کوچک و استانهای کمتر آلوده زمینه را برای جلوگیری از مهاجرت هموطنان به تهران و سایر کلانشهرها فراهم آورد؟
اولین قربانی آلودگی هوا همین دولتمردان گرامی هستند که به همراه اهل و عیال خود در تهران ساکن و شاغل هستند و به مناسبت شغل خود چاره ائی جز اقامت در این شهر آلوده ندارند،پس امید است که تا هوای آلوده تهران باعث ایجاد لطمات بیشتر از این به سلامت و اقتصاد مملکت نشده فکری به حال این بحران خود ساخته بکنیم.