چه کسی کمر کشاورزی ایران را شکست؟
این روزها کشاورزی ایران حال و روز خوشی ندارد،کم آبی و گرانی نهاده های کشاورزی از یک سو و سوء استفاده دلال ها و واسطه ها از سوی دیگر کمر کشاورزی ایران را خم کرده و شغل کشاورزی را به فعالیتی کم بازده تبدیل کرده.
این روزها فقط کسانی که مجبور هستند به این فعالیت اقتصادی اشتغال دارند و کمتر تازه واردی جرات ورود به این حوزه اقتصادی را دارد... ولی چرا این بلا بر سر کشاورزی ایران آمد؟ و چرا کشاورزی ایران هر روز ضعیف تر از دیروز می شود؟
در سالیان نه چندان دور و تا همین 10 سال پیش اقتصاد کشاورزی ایران مسیری متعارف و معمولی را طی می کرد و کشاورزان حداقل انگیزه ائی برای فعالیت در این بخش اقتصادی را داشتند ولی تقریباً از سال 85 و با شروع موج افزایش درآمدهای نفتی بتدریج دولت مهر پرور آقای احمدی نژاد تصمیم گرفت در راستای تامین رفاه شهروندان کلانشهرها،واردات میوه و محصولات کشاورزی را جایگزین تقویت توان داخلی نموده و با شعار تنظیم بازار دروازه های ایران را به روی انواع میوه های خارجی باز کند.
وفور انواع میوه های خارجی خارج از فصل در همه فصول سال و قبضه بازار ایران بوسیله سیب فرانسوی،پرتغال مصری،نارنگی پاکستانی،انگور و شلیل شیلی و هلوی آفریقای جنوبی و... ضربه نهائی را بر پیکر نحیف کشاورزی ایران وارد کرد و کشاورزان ضعیف ایرانی خود را در مقابل مافیای قدرتمند واردات محصولات کشاورزی تنها و بی پناه دیدند و در این شرائط تنها چاره را فرار از اقتصاد بی ثمر کشاورزی یافته و در اسرع وقت زمین های خود را به نازلترین قیمت فروختند و عطای کشاورزی را به لقای آن بخشیدند.
در واقع با وجود سیب های خوش آب و رنگ و البته ارزان فرانسوی و ترکیه ائی دیگر کسی سراغ سیب دماوند و ارومیه نمی رفت،پرتغال ونارنگی وارداتی نیز موجب ورشکستگی باغداران مازندرانی و گلستانی شد و باغداران نیز چاره را در قطع درختان و تبدیل چوب مرکبات به زغال قلیان و تبدیل اراضی به ویلا دیدند.
از همه اینها بدتر،ورود انواع آفات نباتی مهاجم همراه میوه های وارداتی به کشور بود که موجب آلودگی هزاران هکتار از باغات کشور شد و چون کشاورزان ایرانی با این آفات آشنا نبودند و توان مالی لازم جهت مقابله با این آفات را هم نداشتند لذا آفت بخش عمده ائی از باغات کشور را بطور کلی نابود کرد که نمونه آن را در باغات مرکبات استان هرمزگان و مزارع زیتون رودبار گیلان شاهد بودیم.
اگر واردات بی رویه محصولات باغی اتفاق نمی افتاد باغداران و کشاورزان مجبور به زمین فروشی و مهاجرت به شهرهای بزرگ نمی شدند و این همه آسیب به کشاورزی ایران وارد نمی شد.
نکته جالب توجه آنکه تمام این اتفاقات در طول دولتی که مدعی حمایت از کشاورزان و قشر محروم و مستضعف جامعه بود اتفاق افتاد و همان دولت نیز در تمام شعارهایش دلیل این خیانت را حمایت از کشاورزان بیان می کرد!!!
آسیب های این خیانت آنچنان بزرگ و شدید بود که به گفته کارشناسان برای جبران این زیان ها به چند دهه زمان و کار بسیار زیادی نیاز است و با توجه به تغییر کاربری گسترده اراضی که از تبعات این ماجرا بود بازگشت به زمان گذشته تقریباً محال می باشد.
در این بین کشاورزی و باغداری شهر آبسرد و دشت های اطرافش نیز از این بلا بی نصیب نماند و متاسفانه بیشترین میزان خسارت به این منطقه وارد شد.خرد شدن باغات سیب درختی و هلو و تبدیل شدن این باغات به ویلا و بی انگیزگی باغداران به تداوم فعالیت از ثمرات واردات بی رویه سیب فرانسوی به کشور بود که مستقیماً دامنگیر مردم آبسرد شد و کسی هم نفهمید که چرا دیگر سیب دماوندی خریدار چندانی ندارد.
اکنون نیز واردات غیر رسمی میوه به کشور ادامه دارد و هیچ کس هم در این خصوص پاسخگو نیست و کماکان این باغداران هستند که باید ضرر بی توجهی مسئولان به بخش کشاورزی را متحمل شوند و مجبور باشند با کمر شکسته بار تامین امنیت غذائی یک کشور را بر دوش بکشند.