آینده کشاورزی در آبسرد
حال و روز کشاورزی و کشاورزان در هیچ کجای ایران خوب نیست و در شهر آبسرد این حال و روز از همه جا بدتر است،افت شدید منابع آب و سفره های زیرزمینی و کم آبی علی الخصوص در ماههای گرم بهار و تابستان که اراضی کشاورزی به شدت نیازمند آب است،گرانی نهاده های کشاورزی اعم از کود و سم و کارگر،وجود دلال ها در خرید محصولات کشاورزی و بی معرفتی برخی از حق العمل کارهای میدان مرکزی میوه و تره بار و سلف خری محصولات کشاورزی به ثمن بخس،فروش نرفتن بخش عمده ائی از محصول کشاورزی منطقه مانند سیب زمینی که عمده محصول زراعی منطقه می باشد و سرمازدگی محصولات سردرختی باغی در اغلب سالها،خرد شدن زمین های کشاورزی در اثر توارث و از بین رفتن یکپارچگی اراضی،سختی بیش از حد شغل کشاورزی و... از یک سو و اشتهای سیری ناپذیر تهرانی ها برای خرید باغ و ساخت ویلا در این منطقه باعث شده که دیگر هیچ کشاورز آبسردی مایل و قادر به ادامه شغل پدری خود نباشد و بیشتر ایشان ترجیح دهند که عطای کشاورزی را به لقاء آن ببخشند و رسماً از این شغل خارج شوند.
در این بین نقش غیر سازنده و بعضاً مخرب اداره جهاد کشاورزی نیز بی تاثیر نبوده...این اداره محترم به جای اینکه نقش حامی و یاور کشاورزان را در این کارزار بازی نماید نقش یک داروغه ظالم را ایفاء نموده و هیچ حمایتی از کشاورزان نمی نماید.
تا همین دو سه سال پیش که موج وحشتناک تغییر کاربری اراضی کشاورزی در منطقه وجود داشت ،امور اراضی جهاد کشاورزی فقط سکوت کرده بود و منفعلانه نظاره گر تغییر کاربری ها بود و امروز که ساخت و سازها در حریم شهر از سوی شهرداری منع شده،جهاد کشاورزی بصورت پنهانی و با اخذ پول مجوز نانوشته ساخت و ساز صادر می نماید!!!
کشاورز آبسردی اگر مجبور نباشد زمین که تنها سرمایه یک کشاورز است را نمی فروشد ولی فشار زندگی و نبود درآمد باعث گردیده که یک کشاورز همه هست و نیست خود را به خریدارهای تهرانی بفروشد و از دور باطل کشاورزی آبسرد خارج شود.
البته کوچک شدن اراضی کشاورزی در اثر توارث و ناسازگاری بین شرکاء مهمترین یکی از مهمترین عوامل ناامیدی کشاورزان از تداوم کشاورزی در آبسرد است چرا که اراضی کوچک(کمتر از 2000 مترمربع)فاقد کارکرد اقتصادی مطلوب بوده و بواسطه کمی محصول و هزینه های بالای نگهداری و... قادر به تامین معاش یکساله کشاورزان نبوده و از طرفی بواسطه کوچکی ابعاد برای ویلاسازی بسیار مطلوب و مناسب می باشند لذا کشاورزان از سر ناچاری حاضر به فروش چنین زمین هائی می باشند.
در این بین رفتار خریداران تهرانی نیز جالب توجه است چرا که ایشان در آرزوی داشتن باغی سرسبز و ویلائی مجلل اقدام به خرید قطعات کوچک باغی در اطراف آبسرد می نمایند حال آنکه باغداری کاری بسیار مشکل و طاقت فرسا بوده و ویلاداری نیز بسیار پر هزینه می باشد.
این خریداران تهرانی که عموماً هیچ سررشته ائی از کار کشاورزی ندارند با خرید قطعات کوچک و غیر اقتصادی 1000 تا 2000 متری باغی و عدم نگهداری صحیح از آن باغ،باعث از بین رفتن درختان مثمر شده و پس از چند سال که باغ را نابود نمودند از این سبک کشاورزی آماتور سرخورده و ناامید شده و تصمیم به فروش باغ به زیر قیمت می نمایند و این یعنی کاهش قیمت زمین و تخریب بازار املاک در بلند مدت.
باغ مانند یک کودک خردسال نیازمند رسیدگی و توجه می باشد،بیل زنی زمستانه،هرس و بیل زنی و آبیاری بهاره و تابستانه و سم پاشی و دفع آفات در کنار کوددهی های دوره ائی و منظم و... تنها بخشی از کارهائی است که برای سرسبز و پر محصول نگه داشتن یک باغ لازم است،چه بسیار باغاتی بودند که پس از خرید بوسیله تهرانی ها بواسطه عدم نگهداری صحیح و عدم رسیدگی مناسب از چرخه اقتصادی خارج و در برخی موارد کاملاً خشک شده اند.
البته برای یک تهرانی برداشت 5 کیلو آلبالو یا سیب از یک درخت یعنی موفقیت در امر باغداری ولی برای یک کشاورز این اعداد و ارقام یعنی ورشکستگی و بی پولی و شاید به همین دلیل است که تعریف باغ از نظر اغلب ویلادارهای تهرانی با کشاورزان آبسردی متفاوت بوده و می توان به راحتی حتی یک خشکه باغ بی حاصل را به بهترین قیمت به تهرانی ها فروخت.
حال و روز کشاورزی در آبسرد خوب نیست و گویا چه بخواهیم و چه نخواهیم دست سرنوشت، آبسرد را به سمتی و سوئی به غیر از کشاورزی سوق می دهد و چه مسئولان محترم بخواهند و چه نخواهند باید واقعیت جدید شهر آبسرد را که همانا تبدیل شدن آن به یک باغشهر غیر رسمی است را قبول نمایند.